کتابهای درسی مدارس پاکستان با ارائه روایتی ناقص، جهتدار و گاه نادرست از گذشته، تصویری تحریفشده از تاریخ این سرزمین میسازند؛ روایتی که نه تنها واقعیتهای تاریخی را مخدوش میکند، بلکه زمینهساز تعصبات اجتماعی، حذف اقلیتها و تضعیف ظرفیت تفکّر انتقادی در نسلهای آینده میشود. در واقع، آنچه امروز در مدارس به عنوان «تاریخ» تدریس میشود، اغلب نمیتواند تنوّع تمدنی، فرهنگی و فکری این منطقه را بازتاب دهد و دانشآموزان را با یک روایت سادهسازیشده و ایدئولوژیک مواجه میسازد. چنین تحریفهایی صرفاً یک مسئله آموزشی نیست؛ بلکه مستقیماً بر شکلگیری هویّت ملّی تأثیر میگذارد و درک نسل جوان از جامعه، گذشته و آینده را تحت تأثیر قرار میدهد.
از نخستین صاحبنظرانی که به این بحران اشاره کرد، مورّخ برجسته کِی. کِی. عزیز بود. وی در پژوهشهای خود نشان داد که بسیاری از کتابهای درسی پاکستان مملو از خطاهای تاریخی، نقلقولهای نادرست، و تفسیرهای جانبدارانهاند. او ثابت کرد که حتی رویدادها و متون بنیادینی مانند «خطابۀ اللهآباد» اقبال نیز برای تقویت روایت ملیگرایانه تحریف شدهاند. با وجود سالها انتقاد، بسیاری از این اشکالات همچنان در نسخههای جدید کتابها باقی است.
ارزیابیهای نهادهای مستقل نیز بر این واقعیت صحه میگذارند. پژوهشهای مؤسسات تحقیقاتی در پاکستان نشان میدهد که بخش قابل توجهی از تاریخ جنوب آسیا یا حذف شده یا به شکلی انتخابی روایت میشود. این رویکرد، دانشآموزان را به پذیرش تصویری خصمانه از برخی گروههای اجتماعی سوق میدهد و زمینهای فراهم میکند تا اقلیتهای غیرمسلمان و حتی بخشهایی از تاریخ فرهنگی کشور نادیده گرفته شوند. همچنین مفاهیم قانون اساسی بهگونهای تفسیر میشوند که ایدئولوژی محدود و تکبعدی «ایدئولوژی پاکستان» را تقویت کند.
پیامدهای این تحریفها تنها نظری نیستند. مطالعات آموزشی نشان دادهاند که کتابهای درسی با سادهسازی مسائل پیچیده، بهویژه در حوزه خشونت، افراطگرایی و تروریسم، مانع از درک عمیق دانشآموزان از ریشههای تضادها میشوند. در چنین نظامی، حفظیات جایگزین تحلیل، پرسشگری و تحقیق میگردد و دانشآموزان بهجای پرورش ذهنی آزاد و نقّاد، به پذیرش بیچونوچرا عادت میکنند.
ابعاد اجتماعی این مسئله نیز نگرانکننده است. گزارشهای نهادهای مدنی از جمله SDPI آشکار کردهاند که تصویر اقلیتهای غیرمسلمان در بسیاری از کتابها یا منفی است یا کاملاً حذف شده است. تحلیلهای منتشرشده در رسانههای ملی نیز نشان میدهد که سوگیری نسبت به اقلیتهای دینی و کلیشهسازی جنسیتی در متون درسی بهطور گسترده پابرجاست. زنان، اقوام مختلف، و جوامع غیرمسلمان اغلب یا غایباند یا نقششان بسیار کمرنگ و تحریفشده ارائه میشود.
یکی از آشکارترین اشکالات فعلی، زیباییبخشی به جنگ در کتابهای تاریخ و مطالعات پاکستان است؛ گویی تبلیغ جنگ و دشمنسازی از «دیگری»، بخشی ثابت از آموزش تاریخ است. اشتباهات صریح مانند نقلقولهای غلط از اقبال یا ارائه ادعاهای تاریخی غیرصحیح در سطح متوسطه، بهروشنی نشان میدهند که این مشکلات تصادفی نیستند؛ بلکه پیامد یک چارچوب فکری کنترلشدهاند که روایتهای خاص را تقویت و روایتهای دیگر را حذف میکند.
ریشهایترین مشکل اما جایی است که کتابهای درسی با پنهان کردن اشتباهات تاریخی، تنشهای مدنی ـ نظامی، بحرانهای قانون اساسی، و تنوّع منطقهای کشور، تصویری یکدست، تهدیدمحور و ایدئولوژیک از پاکستان ارائه میدهند. در این میان، صدای مخالف، دیدگاههای انتقادی و روایتهای متنوّع جایی در متن ندارد؛ زیرا دانشآموزان تشویق میشوند تاریخ را از دریچه «تهدید خارجی» و «اتحاد داخلی» ببینند.
اصلاح این وضعیت نیازمند تغییرات سطحی نیست، بلکه یک بازسازی جدّی و ساختاری را میطلبد. کتابهای درسی باید بازتابدهنده تمام تاریخ این سرزمین باشند؛ از تمدن سند و گنداره، تا دوران اسلامی، دوره استعماری، و تحولات پیچیدۀ پس از استقلال. نقش اقلیتها، زنان، و جوامع منطقهای نه تنها نباید حذف شود، بلکه باید بخشی جداییناپذیر از روایت ملی تلقی گردد. مهمتر از آن، دانشآموزان باید بیاموزند که تاریخ تنها مجموعهای از تاریخها و نامها نیست؛ بلکه عرصهای برای پرسشگری، تحلیل و فهم ریشههای تحولات اجتماعی است.
در بعد نهادی، نگارش کتابهای درسی باید به یک فرآیند مشارکتی و شفاف تبدیل شود. حضور مورخان مستقل، دانشگاهیان، کارشناسان تعلیم و تربیت و نمایندگان جامعه مدنی ضروری است. کتابها باید پیش از انتشار مورد بررسی دقیق قرار گیرند و امکان اصلاحات علمی فراهم باشد. همچنین معلمان باید آموزش ببینند تا نقش آنان صرفاً انتقالدهنده یک روایت حکومتی نباشد، بلکه بتوانند هدایتکننده گفتوگوهای نقّادانه و تفسیری باشند.
اجرای صادقانه این اصلاحات، صرفاً منجر به «کتابهای بهتر» نخواهد شد؛ بلکه زمینه پرورش نسلی را فراهم میکند که توانایی تفکّر نقّاد، همدلی اجتماعی، و درک پیچیدگیهای جهان را دارد. آموزش تاریخ صحیح، شالودۀ شکلگیری شهروندانی است که ارزش تنوع را میفهمند، به جای حفظ روایتهای قالبی، پرسش میکنند و آیندهای فراگیرتر برای پاکستان متصوّر میشوند. تدریس تاریخِ درست، بازنویسی گذشته برای آسودگی نیست؛ بلکه ساختن ملتی آگاهتر، مقاومتر و صلحجوتر است.
نویسنده: پروفسور دکتر تیمور الحسن
نویسنده به عنوان رئیس دانشکده ارتباطات جمعی در دانشگاه ملی بیکنهاوس (BNU) و دانشگاه پنجاب مرکزی (UCP) خدمت کرده است. او در حال حاضر استاد دانشگاه پنجاب مرکزی است.
نظر شما